180

HomeIranPoetryHafez Shirazi - Unicode

[email]

180

ای پسته تو خنده زده بر حديث قند
مشتاقم از برای خدا يک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نيارد که دم زند
زين قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند
خواهی که برنخيزدت از ديده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند
گر جلوه می‌نمايی و گر طعنه می‌زنی
ما نيستيم معتقد شيخ خودپسند
ز آشفتگی حال من آگاه کی شود
آن را که دل نگشت گرفتار اين کمند
بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
تا جان خود بر آتش رويش کنم سپند
جايی که يار ما به شکرخنده دم زند
ای پسته کيستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی
دانی کجاست جای تو خوارزم يا خجند