Ahmad Anvari's Persian Weblog

Home › /var/log/blog

 راز زندگي خوش

زني در خيابان قدم ميزد که چشمش به پيرمردي افتاد که روي بالکن خونه اش نشسته بود و روي صندلي راحتي خود تاب ميخورد... او نتوانست جلوي خودش را بگيرد و داد زد:

«آهاي سلام! ببخشيد ولي خوشبخت و خوشحال به نظر رسيدن شما توجه من رو به خودش جلب کرد. راز زندگي خوب و خوش شما چيه؟»

پيرمرد گفت: «من روزي ۳ بسته سيگار ميکشم، هفته اي يه جعبه ويسکي تموم ميکنم و هيچي جز غذاي آماده و آشغال نميخورم. به علاوه هيچ وقت ورزش هم نکرده ام.»

زن با تعجب جواب داد: «اوه! سلامت باشين! راستي شما چند سالته؟»

مرد گفت:‌ «بيست و شيش!»

Sun Jul 27, 2003   (11:23 PM) | Permalink | Keep Reading

Content may be reused according to the terms of the OPL.