عکسهاي جالبي از تهران که توسط عکاس ترک Salah Sevi گرفته شده است.
همه ميدونند که تکنولوژي اينترنت و Web محشره، ولي همه نميدونن که اين تکنولوژي خيلي خيلي محشره! ايده هايي که در اين چند مدت اخير در موردشون نوشتم فقط مثالهاي کوچکي از اين واقعيت هستند که اينترنت و Web تاثير بزرگي در زندگي ما ميگذارند و با تغيير روش زندگي، آنرا آسان تر (و خوشحالتر؟) ميکنند.
به هر حال، Friendster يک اجتماع آنلاين است که مردم را از طريق شبکه هاي دوستي براي قرار گذاشتن و دوستان جديد پيدا کردن آشنا ميکند.
فرض کنيد که شما در اين سرويس ثبت نام ميکنيد و دوستان خود را به استفاده از اين سرويس دعوت ميکنيد. آنها نيز Profile (مشخصات) خود را در اين سايت تعريف کرده و دوستان خود را به اين سايت دعوت ميکنند. اين داستان ادامه پيدا ميکند تا اين که شبکه بسيار وسيعي از دوستان و آشنايان درست ميشود. شبکه اي که در آن هر شخص با استفاده از خطوطي به دوستان خود متصل است. (گرافي که در آن افراد Node هاي آن هستند و با خطهايي که معرف دوستي هستند به هم لينک ميباشند). از همه مهمتر، پروفايلها يا مشخصات فردي هم توسط همه افراد قابل دسترسي ميباشد.
شايد نظريه «۶ درجه جدايي» (Six Degrees of Separation) به گوش شما خورده باشد. بر طبق اين نظريه هر نفر روي زمين با هر نفر ديگر روي زمين از طريق حداکثر ۶ نفر دوست است. اين هم يک وب سايت ديگر که تلاش ميکند که اين نظريه را اثبات يا رد کند.
چيز جالب در مورد Friendster اين است که اين شرکت درست چند دقيقه با جايي که من کار ميکنم فاصله دارد. (اين هم يک واقيت ديگه که نشون ميده دنيا چقدر کوچيکه!)
در آخر، شايد دوست داشته باشين رقيب Friendster يعني Introvertster رو هم ببينيد!
اينجا آخر خطه! آخرين مکالمات ضبط شده در جعبه سياه هواپيماها.
More MP3s | Crash Videos | CVR collections
(از طريق Metafilter)
جان مير: Muir Woods در بين جنگلهاي دنيا بهترين معبدي است که براي دوستداران درخت يافت ميشود. (تاريخچه)
اين بود که ما هم ديروز به يک کوهنوردي ۱۰ مايلي در Muir Woods رفتيم... البته، قرار نبود که اينقدر طولاني باشه که به لطف کوهنورد حرفه اي و مسيرياب نابغه «بهرام خان» در طي ماجراجويي براي يافتن اقيانوس يه جورايي گم شديم و سر از طرف ديگر پارک در آورديم. به همين خاطر هم مجبور شديم تمام راه رو با سرعت هرچه تمام تر برگرديم تا قبل از غروب آفتاب به پايين رسيده باشيم!
ولي جداي از اين مسايل، بطور کلي کوهنوردي خوبي بود و مناظر درختان بلند و رودخانه و گلهاي وحشي هم بسيار ديدني بودند.
راستي اين هم چند عکس از سفر قبلي به Castle Rock (سوگلي ها: زنجير | گل | مارمولک)
خبرگزاري دانشجويان ايران مصاحبه اي با من در مورد نقش و اهميت نشر الکترونيک و نقطه شروع آن در ايران منتشر کرده است.
سايت Skypic.com کلکسيون فوق العاده اي از عکسهايي که در آسمان از زمين گرفته شده، از جمله عکسهايي از نيو اينگلند، فلوريدا، کليفرنيا، کارايب، و پارکهاي ملي امريکا در اختيار بازديدکنندگان قرار ميدهد.
جوزف ملنسن: ما دنيا را از منظره بالاتري نمايش ميدهيم.
More than 6000 photos in these galleries: Alcatraz (SF) | Downtown San Francisco | Treasure Islan | Grand Canyon | Niagara Falls | More Galleries
روز ۲۸ جولي ۲۰۰۳، دکتر بدي بديزماني کانديداي فرمانداري کليفرنيا در جريان معزول کردن Gray Davis فرماندار حال حاظر اين ايالت شد. اين اولين باري است که يک ايراني اقدام به کانديد شدن براي پست اينچنين مهمي شده است.
دکتر بديزماني بصورت مستقل در انتخابات شرکت ميکند. از جمله راه کارهاي او، نجات کليفرنيا از ورشکستگي از طريق صدور قوانين مالي جديد، آوردن صداقت و شفافيت به حکومت و زدودن ترافيک هميشه در حال افزايش کليفرنيا ميباشد.
(مصاحبه با NBC سن ديگو)
تازه تر: سينا تابش اشاره کرد که در دهه ۷۰ شخصي به نام دگمه چيان که ارمني و ايراني الاصل بوده مدتي فرماندار ايالتي کليفرنيا بوده...
ماشين ظرفشويي، بهترين هديه خداوند به ماست.
-احمد انوري
مرد عربي تک و تنها در آيداهو زندگي ميکرد. او ميخواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند ولي براي او که دست تنها بود، شخم زدن مزرعه کار خيلي سختي بود. تنها پسرش عبدل که کمکش ميکرد نيز به جرم کمک رساني به تروريستها در دست پليس آمريکا بود. پيرمرد نامه اي به پسرش نوشت و اوضاع را برايش شرح داد:
عبدل جان سلام. به نظر ميرسد که امسال نميتوانم مزرعه سيب زميني ام را بار بياورم و اين موضوع من را نگران کرده است. شخم زدن مزرعه براي من که پير شده ام کار سختي است. اگر تو اينجا بودي، تمام مشکلات من حل ميشد. پدرت، محمد.
چند روز بعد، پيرمرد نامه اي از پسرش که در زندان بود دريافت کرد:
پدر عزيزم سلام. تو را جان هر کس دوست داري زمين را شخم نزن که من اسلحه ها و بمب هاي شيميايي رو آنجا خاک کرده ام! پسرت، عبدل.
ساعت ۴ صبح فرداي آن روز، پليس آمريکا و پليس محلي آيداهو دم در خانه پيرمرد حاضر شدند و به بازرسي مزرعه پرداخته و آنرا زير و رو کردند ولي هيچ چيزي پيدا نکردند. آنها از پيرمرد عذرخواهي کرده و برگشتند. همان روز عصر، پيرمرد نامه ديگري از پسرش دريافت کرد.
پدر عزيزم سلام. حالا ميتواني با خيال راحت سيب زميني ها را بکاري. اين بهترين کاري بود که با توجه به شرايط موجود ميتوانستم بکنم. پسرت، عبدل.